حتما بخونید..................... جالبه برید تو ادامه مطلب

^^^^سلاااااااااااام بابایی جونم عزیزم قربونت برم من^^^^^

^^^^خیلی منو ببخش دست خودم نیست ^^^^

^^^باید منو درک کنی عزیزم فدات بشم^^^

^^من تو رو خیلی دوست دارم^^

ای کاش به جایی برسیم که دیگه نگیم ای کاش! 

 
امروز ظهر شيطان را ديدم !

نشسته بر بساط صبحانه و آرام لقمه برميداشت…

گفتم: ظهر شده، هنوز بساط کار خود را پهن نکرده اي؟ بني آدم نصف روز خود را بي تو گذرانده اند…

شيطان گفت: خود را بازنشسته کرده ام. پيش از موعد!

گفتم:…

به راه عدل و انصاف بازگشته اي يا سنگ بندگي خدا به سينه مي زني؟

گفت: من ديگر آن شيطان تواناي سابق نيستم. ديدم انسانها، آنچه را من شبانه به ده ها

وسوسه پنهاني انجام ميدادم، روزانه به صدها دسيسه آشکارا انجام ميدهند. اينان را به

شيطان چه نياز است؟

شيطان در حالي که بساط خود را برميچيد تا در کناري آرام بخوابد، زير لب گفت:

آن روز که خداوند گفت بر آدم و نسل او سجده کن، نميدانستم که نسل او در زشتي

و دروغ و خيانت، تا کجا ميتواند فرا رود، و گرنه در برابر آدم به سجده مي رفتم و ميگفتم که :

همانا تو خود پدر مني

بعضی وقتا آدما

الماسی تو دست دارن…

بعد چشمشون به یه گردو میفته

دولا میشن تا گردو رو بردارن

الماس میفته تو شیب زمین

قل میخوره و تو عمق چاهی فرو میره…

میدونی چی میمونه؟

یه آدم…

یه دهن باز…

یه گردوی پوک…

یه دنیا حسرت...

این متن رو صبح نوشتم از این به بعد شیفت کاریم صبح شد

دلم برای ی چیزی تنگ است که .........................

دلم برای خودم تنگ است  که................

دلم برای دلم تنگ است که..................

این همه با خودش نبود..............

با دیگران بود ...................

به سلامتی مادرایی که به فکر بچه هاشونن

اخه تو به این چی میگی؟

اختراع؟ 

ابتکار؟

ما ایرانیا میگیم صرفه جویی در مصرف