نخواستم!!!!!!!
شب عروسیه،آخر شبه،خیلی سر و صدا هست.می گن عروس رفته تو اتاق لباسهاشو عوض كنه هرچی
منتظر شدن بر نگشته،
در را هم قفل كرده.داماد سراسیمه پشت در راه میره ،از نگرانی و ناراحتی دیوونه می شه.
مامان بابای دختره پشت در داد می زنند:مریم،دخترم در رو باز كن.مریم جان سالمی؟؟؟
آخرش داماد طاقت نمیاره و با هر مصیبتی شده در رو میشكنه و میرن تو.
مریم ناز مامان بابا مثل یه عروسك زیبا كف اتاق خوابیده . . . 
لباس قشنگ عروسیش با خون یكی شده،ولی رو لباش خنده!
همه مات و مبهوت دارن به این صحنه نگاه می كنن.كنار دست مریم یه كاغذ هست،
یه كاغذی كه با خون یكی شده.بابای مریم می ره جلو،هنوزم چیزی رو كه می بینه باور نمی كنه،
با دستایی لرزون كاغذ رو بر می داره،بازش می كنه و می خونه:
سلام عزیزم.دارم برات نامه می نویسم.
آخرین نامه ی زندگیمو.كاش منو توو لباس عروسی می دیدی.مگه نه اینكه همیشه آرزوت همین بود!؟
علی جان دارم میرم.دارم میرم كه بدونی تا آخرش رو حرفام ایستادم.
می بینی  علی  بازم تونستم باهات حرف بزنم.
دیدی بهت گفتم باز هم با هم حرف می زنیم.ولی كاش من حرف های تو را می شنیدم.
دارم میرم چون قسم خوردم،تو هم خوردی یادته!؟
گفتم یا تو یا مرگ،تو هم گفتی،یادته!؟
علی تو اینجا نیستی،من تو لباس عروسم ولی تو

 



نظرات شما عزیزان:

حس مبهم
ساعت15:08---15 آبان 1392
چرامن وازپیوندات حذف کردی

محیا
ساعت17:38---24 شهريور 1392
سلام وای حال و هوای وبت رو دوست داشتم به منم سر بزن شاید خوشت اومد منتظرتم.

alireza
ساعت1:23---14 شهريور 1392
جلوی بعضی خاطره ها باید نوشت :

آهسته یادآوری شود ...خطر ریزش اشک !!!


ღ♥ღDokhtarBahariღ♥ღ
ساعت10:36---10 شهريور 1392
خودم را دوست دارم... از روزی که دریافته ام جز خودم کسی ندارم که دلداریم بدهد... برایم آواز بخواند و با همه ی بدیهایم ترکم نکند! از وقتی خودم را دوست دارم تنها نیستم!


ღ♥ღDokhtarBahariღ♥ღ
ساعت10:35---10 شهريور 1392
چه کسی میگوید که من هیچ ندارم من چیزهای با ارزشی دارم حنجره ای برای بغض چشمانی برای گریه لبهایی برای سکوت دستهایی برای خالی ماندن پاهایی برای نرفتن شبهایی بی ستاره پنجره ای به سوی کوچه بن بست و وجودی بی پاسخ


مطهره
ساعت0:00---10 شهريور 1392
تا خدا بنده نواز است به خلقم چه نیاز است
میکشم ناز یکی تا به همه ناز کنم





ღ♥ღDokhtarBahariღ♥ღ
ساعت20:23---9 شهريور 1392
مشتی از خاک بر میدارم!!!
شاید;
شاید این همان نیمه گمشده من است که خدا یادش رفته خلق کند...


ღ♥ღDokhtarBahariღ♥ღ
ساعت20:22---9 شهريور 1392
شده بعضی وقتا یهو دیگه دوستش نداشته باشی؟

به خودت می گی اصلاً واسه چی دوستش دارم؟

مگه کیه؟

مگه واسم چیکار کرده?

اصلاً من که خیلی از اون بهترم....

بعد به خودت می خندی که اصلاً واسه چی اینقدر خودتو اذیت کردی؟

یهو، یه چیزی یادت میاد...

یه خاطره...

یه حرف....

یه لبخند...

یه نگاه....

و بعد....

همین کافیه تا به خودت بیای و مطمئن بشی که

نمی تــــــــــونی فراموشــــــش کنی......


مسعود
ساعت19:20---9 شهريور 1392
سلام ابجی خوشملم
از حضورت در وبم سپاس گزارم
اپ های جدیدت هم حرف نداشتن
ممنون بابت جمله زیبات در قسمت نظرات!
بازم بیا پیشم
منتظرت هستم
فعلابای
تا های دیه


احسان
ساعت16:42---9 شهريور 1392
زیبابود

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







تاريخ : دو شنبه 9 / 6 / 1392برچسب:سیب, | 12:4 | نویسنده : توتم.ساناز |
  • کورالین
  • ایرانی فون